نگفـتمت مـرو آنـجآ کـه آشـنآت مـنم
در این سـرآب فـنآ چشـمه ی حیآت منم
وگر بـه خـشم روی صد هـزآر سآل ز من
به عآقبت به من آیی کـه منـتـهآت منـم
نگفـتمت که بـه نـقش جـهآن مـشو رآضی
که نقـشبـند سـرآپـرده ی رضـآت مـنم
نگـفتـمت که مـنم بـحر و تـو یکـی مآهی
مـرو به خشـک که دریآی با صـفآت مـنم
نگـفـتمت که چـو مـرغآن به سـوی دآم مـرو
بـیآ کـه قــوّت پـروآز و پـر و پـآت مـنم
نگـفـتمت کـه تـرآ ره زننـد و سـرد کـنند
کـه آتـش و تـبش و گـرمی هـوآت منـم
نگـفـتمت که صـفتـهآی زشـت در تـو نـهند
که گم کنی که سر چشـمه ی صفآت منم
نگـفـتمت که مـگو کآر بـنده از چـه جـهت
نـــظآم گـیـرد خـلآق بـی جـهــآت مـنم
اگـر چـرآغ دلـی دآنکـه رآه خـآنه کـجآست
وگـر خدآ صـفتی دآنـکه کـد خـدآت مـنم + نوشته شده در یکشنبه هشتم بهمن ۱۳۹۶ساعت 11:34  توسط hadi | بآ منـــے خـــدآ....؟...
ادامه مطلبما را در سایت بآ منـــے خـــدآ....؟ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : yekdanehshen بازدید : 108 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 14:15